اما نه از این عشق های پوشالی و پوچ که یه عمری دلمونو بهش خوش کردیم
آره همش یه سرابه همش دروغه ،خدا جونم می خوام از عشق تو بگم از تو که معشوق واقعی هستی
منی که یه عمر کور بودم دل به معشوق حقیر زمینی بستم .آره منم مثل خیلی های دیگه که تعدادشونم کم نیست
گول ظاهر دنیا را خوردم اما خوشحالم ،خوشحالم از اینکه خدا اونقدر دوستم داشت
عشقشو تو دلم کاشت حالا من می فهمم نهال عشق خدا تو وجودم خیلی باارزش تره
انگار سالها توی تاریکی و ظلمت بودم .اما به خودم قول دادم که دیگه تموم شد دیگه هرچی عشق حقیره تموم شد
دیگه نه شعر دلتنگی می گم ،
میخوام همونی بشم که سالها آرزوشو داشتم خدایا
کمکم کن دیگه از منی که بیهوده و بی مصرفه خسته شدم می خوام مفید باشم
می دونم خداجون من این قول را مدتها قبل داده بودم اما تو بهترین دوستی هستی که من دارم
دوستی که هیچ وقت تنهام نذاشت
شبها که از درد و ظلم های دنیا و آدماش اشک می ریختم
همیشه حضورشو در کنارم حس می کردم حس می کردم خدا فقط کنار منه
همیشه تو بحرانی ترین لحظات حضور آشناشو حس کردم
خدایا می خوام بیشتر حسست کنم
گاهی اونقدر دلتنگت می شم دوست دارم سرمو بذارم تو آغوشت و زار زار گریه کنم
دوست دارم بگم خداجون فقط تورا دارم ،
من اینو حس می کنم حروقت که دلم می گیره می خوام حرفمو به کسی بگم یه حس درونی و دوست داشتنی بهم می گه به من بگو
خداجون بهترین خاطره هام مال اون شبهاست که در تاریکی و بی صدا گریه می کردم
آنقدر سبک بال می شدم که حتی قلم از گفتنش عاجز شده